مریم رشیدخانی؛ مدیرمسئول توسعه سبز و سبزرسانه
تالابها اکوسیستمهای آبی منحصربهفردی هستند که ۶ درصد از سطح کره زمین را فراگرفتهاند. ایران با داشتن ۲۵۰ تالاب با مساحتی بالغ بر ۵/۲ میلیون هکتار، سهم ناچیزی از تالابهای جهان را به خود اختصاص داده و در این میان تالاب بینالمللی گاوخونی به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و ایجاد کانون حیات در بیابان مرکزی کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است. ارزشهای بیبدیل این اکوسیستم موجب شده همواره موردتوجه گردشگران، دانشمندان و دوستداران طبیعت قرار گیرد و در سطح بینالمللی موردتوجه مجامع مرتبط باشد. این تالاب یکی از ۲۴ تالاب بینالمللی ایران است که در کنوانسیون رامسر در سال ۱۳۴۹ به ثبت رسید.
تالاب گاوخونی بهعنوان یک بومسازگان پیچیده و ارزشمند طبیعی در مرکز ایران کارکردهای مختلف زیستمحیطی از قبیل کاهش اثرات تغییر اقلیم، گردشگری، تصفیه هوا، تغذیه سفرههای آب زیرزمینی، تثبیت شنهای روان، جذب و کاهش ریز گردها، تولید علوفه، تنوع گونهای و زیستگاه حیاتوحش را به عهده دارد که هرگونه تغییر در آن اثرات نامطلوبی بر اکوسیستم شکننده کویر مرکزی ایران خواهد داشت.
موقعیت جغرافیایی
تالاب گاوخونی بهعنوان نقطه پایانی مهمترین رودخانه دائمی مرکز ایران یعنی زایندهرود، پس از طی بیش از ۴۰۰ کیلومتر از سرچشمه، پهنهای آبی را در دل کویر تشکیل داده است. این تالاب در فاصله ۱۴۰ کیلومتری جنوب شرقی اصفهان و ۳۰ کیلومتری شهر تاریخی ورزنه در مجاورت تپههای شنی قرار دارد.
حداکثر عرض آن در حدود ۵۰ کیلومتر و حداکثر طول آن ۲۵ کیلومتر است. عمق آب در اکثر نقاط آن اندک و در حدود یک متر میباشد که بر اساس مقدار آب ورودی به تالاب در طول سال تغییر میکند. این منطقه ناحیه بستهای است که بین رشتهکوههای زاگرس و کوههای مرکزی واقع شده و شاید بهصورت دره عمیقی بوده است که توسط رسوبات آبرفتی پر شده اشد. از جمله ارتفاعات مشخصی که در اطراف تالاب از نقاط پست مجاور قابل تشخیص هستند میتوان به کوههای گریز (۲۵۲۳ متر)، کوه سیاه (۱۷۵۲ متر)، میل (۲۲۰۲ متر)، سورک (۲۵۰۰ متر)، گره (۲۰۸۱ متر) و … اشاره کرد.
تالاب گاوخونی در شمال شرقی بخش جرقویه و جنوب غربی شهرستان نایین و غرب منطقه ندوشن از استان یزد و شمال غربی کویر ابرقو و شرق دهستان رودشتین واقع شده است. این مرداب به شکل یک گلابی از شمال به جنوب کشیده شده و به علت خشکی و کمبود آب، بهطورکلی تا شعاع دهها کیلومتر خالی از سکنه است. در سمت غرب آن تپههای شنی روان قرار دارد که از فاصله چندکیلومتری شهر ورزنه آغاز میشود و تا نزدیکی جنوب شرقی روستای خارا از توابع بخش جرقویه ادامه دارد.
جبهه شرقی تالاب مجاور کوههای شیرکوه و کوههای ندوشن قرار دارد و در جنوب آن پهنه وسیعی از اراضی نمکزار واقع شده است. محدوده تالاب گاوخونی در جبهه شمال به صحرای جنوب غربی شهر نائین و جنوب دهستانهای تودشک و مشکنان ختم میشود.
از ارتفاعات مجاور تالاب آبراهههای سرچشمه به تالاب منتهی میشود. این آبراههها در فصول پرباران و مرطوب سال، آب قابلملاحظهای را به تالاب هدایت کرده و با گرمشدن هوا در تابستان و کاهش نزولات جوی خشک شده و تنها لایهای از نمک در داخل آن برجای میماند. زایندهرود نیز بهعنوان تنها منبع دایمی آب تالاب از بخش شمال غربی تالاب به آن وارد شده و منطقهای را با پوشش گیاهی انبوه، شامل گیاهان گز، می و گیاهان شورپسند دیگر، به نام جنگل (چمنزار) به وجود میآورد و این، تنها بخش حاشیهای تالاب است که بهخاطر دسترسی به آب تازه از لحاظ پوشش گیاهی قابلملاحظه است درحالیکه بخشهای دیگر حاشیهای تالاب به علت شوری فوقالعاده خاک، پوشش گیاهی در خور توجهی ندارد.
اگر به شهر ورزنه نزدیکترین شهر مجاور تالاب و بهترین راه دسترسی به تالاب گاوخونی محسوب میشود که پذیرای مسافران، دانشجویان، محققین، شکارچیان و دوستداران طبیعت در طی سال جهت بازدید از تالاب است ولیکن دسترسی به تالاب گاوخونی از طریق بخش جرقویه و روستای خارا نیز امکانپذیر است اما با مشکلات بیشتری همراه میباشد.
هنگامی که از بخش جنوبی تالاب و از روستای خارا بهطرف تالاب پیش میرویم ابتدا یک پوشش گیاهی شامل گز و قیچ مشاهده میشود که با گذر از آن به یک منطقه بیابانی با شنهای روان میرسیم و پس از آن میتوان پهنههای وسیعی از نمک زارها و بلورهای نمک را مشاهده کرد که بر اثر تبخیر شدید آبشور تالاب، در حواشی آن برجایماندهاند. اما این شرایط سخت محیطی با رنگ قرمز جلبکهایی که در بین نمک زارها گسترش دارند، جلوههای زیبا و حیرتانگیزی را به وجود آورده است. به علت فراوانی نمک حاصل از تبخیر آب معدن نمک خارا در این منطقه فعال بوده و با وسایل مکانیکی نمک را استخراج و جهت مصارف صنعتی منتقل میکنند.
تالاب گاوخونی از لحاظ ویژگیهای مرفولوژی از پلایای مرکزی ایران محسوب میشود. اصطلاح پلایا برای اولینبار توسط روسل به کار رفت و همزمان با روسل، گیلبرت اولین زمینشناسی بود که پلای گریت بیسین را موردمطالعه قرارداد پلایا، نواحی پست، لمیزرع و بیابانی است که هرز آب مناطق مجاور در آن جمع میشود و چون یک ناحیه بسته است دریاچه موقتی را تشکیل میدهد.
کرینسلی (۱۹۷۰) ضمن مطالعاتی که روی پلایای ایران انجام داده ۶۰ پلایا را شناسایی کرده که پلایای ورزنه (گاوخونی) یکی از آنها میباشد. طبق نظر وی پلایای ورزنه حدود ۵۵۰ کیلومترمربع وسعت داشته که ۲۵ % آن را جلگه رسی و ۷۵ % آن را دریاچه فصلی تشکیل میدهد که به آن دریاچه لجنی و یا باتلاق نیز میگویند.
بر اساس این مطالعات پلایای ورزنه شامل واحدهای زیر است که در حقیقت سیمای ظاهری منطقه گاوخونی را تشکیل داده و توجه به آنها از نظر جغرافیای زیستی و بوم شناختی در ارتباط با پراکندگی فون و فلور منطقه حایز اهمیت میباشد.
مخروطافکنهها:
این واحد در محدودههای شرقی و شمالی پلایای ورزنه قرار گرفته است. این مخروطها دارای تن تیره بوده که نشاندهنده فعالیت موضعی و محلی آنها میباشد.
جلگه رسی:
این واحد در محلی که آب رودخانه وارد پلایا میشود و در حقیقت در مصب آبراهههای ورودی به لایا تشکیل میشود. پلایای ورزنه دارای یک جلگه رسی بزرگ در قسمت شمالی میباشد که در حقیقت مصب زایندهرود است. این جلگه رسی بهصورت یکشکل دلتا مانند در قسمت شمال پلایا واقع شده و روی آن پوششی از گیاهان نی و جگن گسترشیافته است.
منطقه مرطوب:
این قسمت از پلایا که بهصورت یک نوار، دورتادور پلایا را فراگرفته است و حدود ۲۵ % از مساحت کلی آن را شامل میشود، خود به دو قسمت مرطوب و خشکتر تقسیم میشود.
دریاچه فصلی:
در حقیقت پایینترین سطح زهکش پلایاست این دریاچه فصلی بیشترین مقدار آب خود را از جریان دایمی رودخانه زایندهرود که از قسمت شمال آن به پلایا وارد میشود دریافت میکند.
تپههای ماسهای:
در سراسر مرز غربی محدوده پلایای ورزنه یک سری تپههای ماسهای طولی بزرگ مشاهده میشود که تحتتأثیر باد غالب در جهت شمال شرقی گسترش دارند. به نظر میرسد رسوبات بادی که از شن زارهای مجاور حمل شدهاند در این ناحیه رسوبکرده و تپههای ماسهای را تشکیل داده باشند.
ویژگیهای طبیعی و اکولوژیک تالاب گاوخونی
تالاب گاوخونی بهعنوان یکی از دریاچههای بارانی و چالههای تراکمی کواترنر از جایگاه ویژهای در میان قلمروهای دوران چهارم ایران برخوردار است. از تشکیلات زمینشناسی قابلتوجه در منطقه، میتوان به مجموعه آتشفشانی نئوژن (۱۲ میلیون سال قبل) در شمال تالاب گاوخونی اشاره کرد. سنگهای موجود در منطقه از نوع آندزیبازالت، داسیت، آندزیت و ریوداسیت نئوژن هستند. مساحت قلمرو اولیه تالاب ۱۵ هزار و ۵۷۸ کیلومترمربع بوده که مربوط به قدیمیترین فاز پیشروی گاوخونی است. این قلمرو بهتدریج کاهشیافته و به سطح فعلی یعنی کمتر از ۵۰۰ کیلومترمربع رسیده که در ده سال اخیر از این عرصه نیز جزء پهنهای خشک چیزی باقی نماند است.
حوضه آبریز گاوخونی شامل سه جریان آبی دائمی و فصلی است که نیاز آبی تالاب را تأمین میکنند. این سه جریان شامل رودخانههای زایندهرود، زر چشمه و ایزدخواست است که جریان اصلی حوضه یعنی زایندهرود از ارتفاعات زاگرس در استانهای چهارمحالوبختیاری و اصفهان تأمین میشود. رودخانههای زر چشمه و ایزدخواست نیز از کوههای ناحیه جنوبی و جنوب غربی استان اصفهان و فارس سرچشمه میگیرند.
منطقه گاوخونی دارای اقلیم به نسبت گرم و خشک است. متوسط دما در آن ۱۵ درجه سانتیگراد بوده و متوسط بارش سالانه نیز ۹۱ میلیمتر است. ازآنجاکه منطقه مستعد فرسایش بادی است، بستر خشک تالاب قابلیت بالایی برای تولید ریز گردهای نمکی دارد. باتوجهبه آمار ایستگاه هواشناسی سینوپتیک ورزنه میتوان گفت جهت باد غالب سالانه در منطقه موردمطالعه به طور عمده در جهات شرقی و غربی است. جهت باد غالب در فصل بهار و زمستان غربی، در فصل تابستان شرقی و شمال شرقی و در فصل پاییز شرقی، شمال شرقی و غربی است.
مطالعات خاکشناسی در محدوده تالاب گاوخونی نشان میدهد که میانگین PH رسوبات تالاب ۵/۸ و هدایت الکتریکی رسوبات بین ۱۳ تا ۸۰ دسی زیمنس بر متر بوده که نشاندهنده شور و قلیایی بودن خاک در این منطقه است. هدایت الکتریکی نمونههای آب اندازهگیری شده در خرداد ۱۳۹۴، ۵۰ دسی زیمنس بر متر بوده است.
بافت غالب خاک سطحی در بخش شمالی و شرقی تالاب به طور عمده سنگین، در بخش غربی بیشتر سبک و در بخش جنوبی متوسط است. خاک منطقه دارای درصد بالایی از آهک و گچ است بهنحویکه میزان آهک در خاک منطقه حدود ۳۰ درصد و میزان گچ در حدود ۵ درصد است. مقادیر فلزات نیز در رسوبات سطحی تالاب و نمونههای ریزگرد اندازهگیری شده که نتایج حاکی از آلودگی آنها به فلزات سنگین نیکل، سرب، روی، کروم، منگنز، آهن و کادمیوم بوده است.
تنوع گیاهی و ارزشهای دارویی
مجموع گیاهان جمعآوریشده از منطقه که مورد شناسایی قرار گرفتهاند بالغ بر ۶۵ گونه گیاهی است که در ۱۲ تیره (خانواده) و ۵۴ سرده (جنس) قرار میگیرند. تیره اسفناج (چغندر) با داشتن بیش از ۱۷ گونه گیاهی بیشترین فراوانی و تنوع گیاهی را دارد در حالی که تیرههای پیچک صحرایی، افدراسه، شمعدانی و … هر یک با داشتن حداقل یکگونه گیاهی کمترین تنوع گیاهی را شامل میشوند. در ذیل مهمترین تیرههای گیاهی منطقه با ذکر برخی از گونههای موجود در آن به طور مختصر معرفی شدهاند.
تیره اسفناج:
گیاهان این تیره اغلب علفی و نمکدوست هستند که در بیشتر مناطق شور کویری و خشک جهان از جمله در کناره دریاها، باتلاقها و مردابها بهخوبی رشد کرده و اجتماعات قابلملاحظهای را تشکیل میدهند. تالاب گاوخونی هم بهخاطرداشتن حاشیههای مرطوب و شور، زیستگاه مناسبی برای رشد بسیاری از گونههای شوراست این تیره میباشد بهنحویکه تنوع گونههای گیاهی متعلق به این تیره در مقایسه با تیرههای دیگر سهم بیشتری را در ترکیب رویشهای منطقه ایفا میکند. از گونههای متعلق به این تیره که در جوامع گیاهی مختلف منطقه بهخوبی قابلمشاهده هستید میتوان بهگونهای از جنس لارک سلمه تره، کورنولاکا، ژیرژنسونیا، گنگ، هالوستاکیس، تاغ، جارو قزوینی (شکر شور) ، لوندزیا گونههای مختلف سالسولا، جفته شور (شیرمال)، اشنان (ایشنون) و سیاه شور (کاندول) اشاره کرد.
از بین گیاهان ذکر شده از جنس لارک (آنابازیس) آلکالوئیدی به نام آنابازین (ایزومرنیکوتین) که دارای خاصیت حشرهکشی بسیار قوی و سمی میباشد استخراج میکنند. میتوان از گونههای مختلف سالسولا که گلهای رنگارنگ و چشم نوازی دارند در ایجاد فضای سبز مناطق کویری و از خاکستر برخی از گونههای آن به علت داشتن مواد قلیایی فراوان بهجای سود استفاده کرد. بهعلاوه این گیاهان دارای خواص درمانی بوده و اعضای آن دارای اثر ملین و مدر است. از انواع سالسولا مادهای به نام سالسولین نیز استخراج میکنند که پایین آورنده فشارخون میباشد. همچنین در زمانهای گذشته از بخشهای هوایی و خرد شده گیاه اشنان برای شستن لباس استفاده میشد.
تیره گز:
گونههای مختلف گز بیشتر در کنار آبهای شور، زمینهای شورهزار و کنار رودخانهها میرویند و شامل درختچهها و یا درختانی با برگهای نوکتیز سوزنی و یا پولک مانندی است که به طور فشرده رویهم قرار میگیرند و از لحاظ ظاهری، شکلی شبیه سرو دارند در شمال غربی تالاب گاوخونی و در جوار آبراهههای متعددی که به تالاب ختم میشوند پوششی فراوان، متراکم و متنوع از گونههای گز با ارتفاع قابلملاحظهای رشد میکنند که به همین دلیل این بخش از منطقه به جنگل زار مشهور است. پوست برخی از انواع درختچههای گز دارای تانن فراوان میباشد که اثر قابض داشته بهعلاوه مدر، اشتهاآور و مقوی میباشد. ۵ گونه مختلف از انواع گز شامل شوره گز، گز گلبرگ نازک، گز چهار مادگی و … در این بخش از تالاب وجود دارند. متأسفانه در زمانهای گذشته اهالی مناطق مجاور درختچههای گز این ناحیه را که بهصورت بیشهزارهای متراکمی بودند برای تهیه زغال و همچنین سوخت، به طور بیرویه قطع میکنند که امروزه با منسوخ شدن این کار خسارات گذشته تا حدود زیادی ترمیم شده و سیمای جنگلی خود را دوباره بازیافته است.
تیره کاسنی:
این تیره دارای ۱۰ گونه مختلف در منطقه است که بیشتر بر روی دامنه کوههای مجاور که کمتر تحتتأثیر شوری تالاب قرار میگیرند، رشد میکنند. این گیاه با گلهای رنگارنگ خود مناظر زیبایی را در اوایل فصل بهار در این مناطق ایجاد کرده و در مدت کوتاهی خزان میشوند. از گونههای متعلق به این تیره که در مناطق مذکور رشد میکنند میتوان به درمنه، شکر تیغان گیاهی به نام محلی تلچه، گل بابونه، سنسیو و … اشاره کرد.
تیرچه پیچک صحرایی:
این تیره فقط دارای یکگونه در منطقه است که در مسیرهای آبرفتی که در زمستان توسط آبپوشیده میشوند و در خاکهای شور، استقرار مییابد، تیره پیچک صحرایی را میتوان در مجاورت آبراهههایی که در نتیجه انشعاب رودخانه زایندهرود و در محل ورود به تالاب به وجود آمده است مشاهده کرد این تیره به نام محلی لیواش معروف است.
تیره شب بو:
هفت گونه مختلف از این تیره در منطقه شناسایی شدهاند. بسیاری از گونههای تیره شب بو مصرف غذایی و یا ارزش دارویی دارند. بیشتر آنها دارای گلوکوزید گوگردی هستند که در استخراج اسانسهای گوگردی کاربرد دارند. گیاهان دارویی در این تیره بسیار هستند و از گذشته دور مورداستفاده قرار میگرفتهاند. همچنین بسیاری از گونههای این تیره زینتی هستند. گیاهی با نام محلی شلغمی، گونهای از جنس تره تیزک (چاله حموم) و دو گونه از جنس استریگموستموم، از جمله گونههای متعلق به این تیره در تالاب گاوخونی هستند.
تیره ریش بز:
تنها گونه متعلق به این تیره در منطقه ریش بز میباشد که به علت شکل ظاهری انشعابات ساقه گیاه به این نام معروف است. این گیاه را میتوان در ارتفاعات بالای کوه سیاه بهخوبی مشاهده کرد که از تراکم پوشش نسبتاً خوبی برخوردار است. بردباری این گیاه نسبت به شوری کم است و ازاینرو در مجاورت دریاچه رشد نمیکند این گیاه خوش خوراک بوده و برای تأمین علوفه دام استفاده میشود. گونههای مختلف افدراکم و بیش دارای آلکالوئیدی معروف به نام افدرین هستند که مصرف وسیعی در پزشکی دارد. افدرین استخراج شده شبیه آدرنالین عمل میکند و محرک مغز و اعصاب، ازبینبرنده خستگی و ناراحتی، افزایشدهنده فشارخون، آرامکننده حرکات رودهای و تسکیندهنده و معالجهکننده رماتیسم میباشد. افدرا در بین گیاهان دارویی موجود از قویترین گیاهان دارویی مؤثر برونشها میباشد و یکی از قدیمیترین گیاهان جهان است.
تیره شمعدانی:
گونهای از جنس ارودیوم تنها گیاه این تیره در منطقه است که در خاکهای لومی که دارای مقادیر شن، رس و سیلت بهاندازه یکسان میباشند رشد میکند و در نواحی صخرهای پوشیده شده توسط درمنه نیز میتوان آن را مشاهده کرد این گیاه دارای گلهایی به رنگ قهوهای متمایل به قرمز است.
تیره گندمیان:
این تیره شامل گونههای نی، چمنشور، جارو پیغمبری، ارموپیروم و … میباشد که بیشتر گیاهانی علفی، یکساله یا چندساله میباشند و از لحاظ تأمین علوفه دام اهمیت دارند. چمنشور که در بخش جنگل زار بهخوبی رشد میکند و یا جارو پیغمبری که در ارتفاعات و جامعه گیاهی درمنه وجود دارد هر یک برای چرای دام به کار میروند. از بین گونههای مختلف این تیره بعضی گیاهان از فراوانی بیشتری نسبت به سایر گونهها برخوردار بوده و پوششهای متراکمی را در ناحیه شمال غربی تالاب به وجود میآورند. بهرهبرداری از گیاه نی امروز در بسیاری از تالابهای کشور و جهان برای مصارف گوناگون متداول است به محوی که میتوان از آن در ساخت بخشهایی از خانه، دیوار پیشساختهای موسوم به کانتکس، تهیه خمیر مقوا و کاغذ نئوپان و علوفه استفاده کرد.
تیره شب خسب:
کهورک (جغجغه یا کیلیونی) گونه متعلق به این تیره است که در خاکهای رسوبی بین محصولات زراعی و زمینهای شور و در مسیر رودخانه و آبراهههای منتهی به تالاب رشد میکند.
تیره گل جالیز:
گونهای از گل جالیز در اطراف تالاب و بر روی زمینهای شنی رشد میکند. این گیاه فاقد کلروفین میباشد و بیشتر انگل ریشه درختچههای گز در منطقه است. جالب است بدانیم که برخی تز گونههای گل جالیز بهعنوان تونیک، مقوی و رفعکننده ناراحتیهای خون بوده و در معالجه عقیمی به کار میرود.
تیره پروانه آساها:
گیاهانی از این تیره که در محدوده تالاب گاوخونی وجود دارند عبارتاند از: خارشتر، شیرینبیان و سه گونه از گیاه گون و … که بیشتر بر روی زمینهای شنی و خشک حاشیه رشد میکنند. خارشتر گیاهی است خاردار که در بیشتر نقاط خشک و بیابانی ایران رویش میکند و از سرشاخههای آن برای چرای دام استفاده میشود. از ریشه گیاه شیرینبیان هم ترکیبات گلیسیریزین به دست میآورند که مصرف دارویی دارد و از قدیم ریشه آن بهصورت دمکرده برای درمان برخی بیماریها متداول بوده است. این گیاه در بوشهر و فارس به نام مهک، تهران و شمال ایران با نام شیرینبیان، کرمان به نام متکی و اصفهان میجو یا مژو معروف است ودر کتب طب سنتی قدیم سوس معرفی شده است. از عصاره شیرینبیان و عرق آن هم چنین مشروب غیرالکلی فرحبخش درست میکنند که به آن کوکو میگویند. برداشت ریشه یا ساقه این گیاه برای مصارف دارویی باید در سال سوم هنگامی کهبرگهای آن در حال ریختن است انجام گیرد.
تیره علف هفتبند:
اسکنبیل و کاروانکش دو گونه این تیره هستند که در نقاط شنی رشد میکنند از اسکنبیل برای تثبیت تپههای شنی حاشیه تالاب میتوان استفاده کرد.
تیره سیبزمینی:
تنها گونه این تیره در منطقه گرگ تیغ (اشک) است که بهخاطر تیغهای مشهورش به این نام خوانده میشود. کاربرد این گیاه در مناطق کویری و خشک در ایجاد حصارهای طبیعی است.
تیره چتریان (جعفری):
گونهای از جنس آنقوره، گیاهی با نام محلی خولگی، خارخروسک و شومانیا از جمله گیاهان این تیره هستند که در منطقه رویش دارند.
تیره قیچ:
سه گونه از این تیره، در منطقه رشد میکنند که شامل اسپند، خارخسک (نخودی) و قیچ میباشند و اسفند یا اسپند که در کتب طی سنتی با نام حرمل آمده است و نوعی سداب وحشی است خاصیت دارویی داشته و دانه آن مخدر است و بهعنوان تب بر، کاهنده درد معده و در معالجه کرمهای روده در مردان استفاده میشود. جوشانده برگ آن برای درمان رماتیسم و ریشه آن برای کشتن برخی از حشرات موزی مفید است. خارخاسک که با نامهای دیگری همچون شکرهنج و خارسوهوک نیز معروف است برای افزایش شیر، ازبینبردن انگلهای شکم، معالجه آبسه ها، اسهال خونی، درمان التهاب و برفک دهان و … به کار میرود.
قیچ که در اغلب نقاط به کل قیچ نیز معروف است و با نامهای دیگری همچون آغاجی، زرین چو، قره قان و کچ نیز خوانده میشود، گیاهی است چندساله بهصورت درختچههای کوچک که در ارتفاعات مشرف به تالاب از جمله دامنه کوه سیاه رویش میکند. درگذشته از این گیاه برای تهیه سوخت و زغال استفاده میشود.
مهمترین تهدیدات پوشش گیاهی تالاب گاوخونی
مطالعات محدودی در زمینه عوامل تهدیدکننده تالاب گاوخونی انجام شده است. مکوندی و همکاران با استفاده از شاخص EFMEA و تحلیل سلسلهمراتبی، این تهدیدات را در سه زمینه اصلی فیزیکوشیمیایی، بیولوژیکی و اقتصادی اجتماعی شناسایی کردند که کاهش میزان آب ورودی به تــالاب و افزایــش شــوری مهمترین تهدیــدات فیزیکوشــیمیایی هســتند. همچنیــن نابــودی زیستگاههای حیاتوحش تهدیــد مهـم بیولوژیـک منطقـه اسـت و نهایتـاً برداشـت بیرویه از آب زایندهرود و آلودگــی آب تــالاب ناشــی از فعالیتهای بشــری مهمترین تهدیــدات اقتصــادی و اجتماعــی در ایــن محــدوده به شمار میروند.
کاهـش نـزولات آسـمانی و آب رودخانـه زایندهرود از ابتدای دهـه ۱۳۸۰ بـه بعـد موجـب شـد آب ورودی بـه تـالاب بهشدت کاهـش یابـد. ایـن کاهـش تدریجـی موجـب افـت ممتـد سـطح ایسـتایی و درنهایـت فرونشسـت و ایجـاد شـکاف در اراضـی زیـر حوضـه آبریز گاوخونی با مسـاحتی حـدود ۸۵۰ کیلومترمربع شـده اسـت. نتایج حاصل از آنالیز سـری زمانی، نرخ متوسـط فرونشسـت در منطقـه را ۲/۸ سـانتیمتر در سـال نشـان میدهد.
بهمنظور مقابلـه بـا ایـن معضـل زیستمحیطی توصیـه میشود بـا مدیریـت کاربـری اراضـی در محـدوده خطـر فرونشسـت و نظـارت کافـی بـر اسـتخراج منابـع آب زیرزمینـی در سـطح دشتهایی کـه با ایـن پدیـده مواجه هسـتند پیشگیریهای لازم بـرای کنـد کردن سـرعت وقـوع پدیده نشسـت انجام شـود. از طرفـی بالارفتن غلظت فلـزات سـنگین در آب تـالاب یکی دیگر از تهدیـدات محسـوب میشود. نتایـج حاصـل از تحقیـق نشـان داد کـه غلظـت فلـزات Pb، Ni، Mn، Cu، Cr، Cd و Zn در آب نقـاط تعییـن شـده از پل ورزنـه تا کوه سـیاه تـالاب به ترتیـب برابر بـا ۷۳/۰،۰۵۴/۰، ۷۶/۰،۰۵۸/۰،۱۴/۱ و ۰۷۵/۰ میلیگرم بـر لیتـر بوده اسـت کـه این مقادیـر از اسـتانداردهای مربـوط بـه آب کشـاورزی بیشـتر است. همچنین غلظتهای بهدستآمده بـرای فلـزات مذکـور در خـاک و گیـاه از حدود اسـتاندارد مربوطه بیشـتر است.
مقادیـر مربـوط بـه هدایـت الکتریکی و کلـر آب نیز از کیفیت نامناسـب آن حکایت دارد. درنهایـت پوشـش گیاهـی جوامع گیاهی اطـراف تـالاب به دلیـل فرسـایش بـادی و تجمـع نمـک، همچنیـن عوامـل انسـانی نظیر چـرای بیرویه دام و آتشسوزی رونـد رو بـه انحطاطـی را طـی میکند. دامنـه تخریـب و ازبینرفتن ایـن اکوسیسـتم آبـی موجـب شـده اکنـون تـالاب گاوخونـی در فهرسـت مونتـرو (فهرسـت قرمـز) کنوانسـیون رامسـر قرار گیرد کـه بیانگر تغییـرات شـدید اکولوژیکـی، آبوهوایی و اقلیمـی گاوخونـی و تبدیـل ایـن تـالاب از یـک زیستبوم بـه یـک بیابـان و منشـأ ریزگردها و فرسایشهای بیشتر خاکـی اسـت. خشکشدن تـالاب گاوخونـی عوارضـی به دنبـال دارد کـه یکـی از مهمترین آنهـا ایجـاد کانـون ریزگـرد در منطقه اسـت.
حیاتوحش
باتوجهبه مطالعات انجام شده، تعداد ۲۲۹ گونه جانور متعلق به ۵ رده مهرهداران شامل ۷۰ خانوار، ۱۴۷ جنس و ۴۹ گونه پستاندار، ۱۲۵ گونه پرنده، ۴۲ گونه خزنده، یکگونه دوزیست و ۱۲ گونه ماهی در حوضه آبخیز زایندهرود شناسایی شده است. تالاب گاوخونی درگذشته زیستگاه مناسبی برای آهو، میش، قوچ، گورخر و یوزپلنگ بوده است. مهمترین پستانداران تالاب شامل گرگ، روباه، شغال، گراز و خدنگ و گونههای مهم ماهی شامل شاه کوهی، سیاه ماهی، کپور ماهیان و مارماهی بوده است. این منطقه میزبان یکی از نادرترین گونههای ماهی است که اندمیک رودخانه زایندهرود و تالاب گاوخونی بوده و با عنوان کپور دندان ماهی اصفهانی شناخته شده است. این تالاب سالیان متمادی میزبان صدها هزار پرنده آبزی و کنار آبزی بوده است.
اکنون کاهش آب رودخانه زایندهرود و غلبه زه آب و پساب فاضلابها در ورودی تالاب موجب افزایش غلظت آلایندههای آب در تالاب شده بهنحویکه آب موجود به میزان زیادی دارای عناصر و مواد سمی است و این امر موجب کاهش و در نهایت نابودی بخش اعظم آبزیان تالاب شده است.
وجه تسمیه گاوخونی
از تالاب گاوخونی در نوشتههای مختلف گذشته و حتی حال بهصورت های گوناگونی یاد شده است. از جمله: تالاب گاوخونی، گورخونی، گاوخانه، گاوخانی، گاوخوانی و آخر آب. از بین این واژهها حالت متداول امروزی آن بیشتر تالاب گاوخونی است که در زبان محلی (ساکنین شهر ورزنه) این واژه با کمی تغییر به تالاب گاخونی معروف شده است.
همچنین به نظر میرسد از بین واژههای مذکور کلمه گاوخوانی از بقیه نامتجانستر بوده و حتی برخی نوشتن و بهکاربردن آن را جایز نمیدانند. در فرهنگ آنندراج جلد پنجم صفحه ۳۵۳۹، ذیل لغت گاوخونی چنین مینویسد: در بلوک موسوم به روی دشت اصفهان، زمینی است که آبهای زنده رود در آن زمین جمع شده به چاهی فرومیرود که آن را گاوخونی گویند. بعضی با واو گاوخوانی نویسنده خطاست چه معنی لغت را ندانستهاند، خانی به معنی چاه و گاو به معنی بزرگ است و این مرکباً افاده معنی چاه بزرگ کند.
در فرهنگ دهخدا در توضیح واژه گاوخونی آمده است گاوخونی یعنی خانه گاو چه درگذشته رسم بر این بوده که روستاییان گاوهای خود را جهت چرا در اطراف باتلاق رها میکردند و این رسم از دیرزمان بهیادگارمانده است. شاید بر همین نظر باشد که گاوخونی را در برخی نوشتهها بهصورت گاوخانه ذکر کردهاند.
در تعریف دیگری از واژه گاوخونی، یکی از مورخین اصفهان احتمال میدهد که واژه گاوخونی مرکب از گاو باشد که استرابو در جغرافیای مشهور خویش اصفهان را به آن نامیده و این واژه بعداً به گبی، گی و جی تبدیل شده است و کلمه خانی که به معنی چشمه و حوضه آبگیر است میباشد.
در یک حکایت افسانهای دیگر از گاوخونی با نام گودخونی یا گورخونی یاد کردهاند برایناساس برخی معتقدند درگذشته گورخرهای بسیاری در این تالاب زندگی میکردند که موجب جذب شکارچیان بسیاری میشده است. برخی از شکارچیان در حین شکار در دام این تالاب گیر افتاده و جان خود را ازدستدادهاند. حتی در برخی از نوشتهها حکایت بهرام گور را نیز به این منطقه منسوب میدانند و مینویسند که بهرام گور در حین شکار گورخر در این باتلاق فرورفته و جان خود را بر سر بیرحمیاش ازدستداده است.
کلیات خاکشناسی
تالاب گاوخونی انتهاییترین و پستترین نقطه حوضههای آبخیز زایندهرود است و وضعیت خاک آن به طور مستقیم تحتتأثیر رسوبات حمل شده از کل حوزه که به طور عمده از آبرفتهای دوران چهارم زمینشناسی میباشد قرار دارد. علاوهبرآن فعالیتهای مربوط به باد، آب زیرزمینی شور، پوشش گیاهی پستیوبلندی، تبخیر شدید و شرایط اقلیمی از عمدهترین عوامل مؤثر در تشکیل، تکوین و تکامل خاکهای منطقه محسوب میشوند که اغلب در جهت افزایش شوری خاک تأثیرگذار بودهاند. تفاوت در درجه شوری خاکهای منطقه که محصول عملکرد متفاوت عوامل مذکور در بخشهای گوناگون تالاب میباشند از ویژگیهای خاکشناسی آن میباشند برایناساس اگر بخواهیم در یک تقسیمبندی ساده اولیه خاکهای منطقه را از یکدیگر تفکیک کنیم باتوجهبه میزان شوری میتوان آن را به دو گروه عمده تقسیم کرد.
گروه اول شامل خاکهای نواحی حاشیهای تالاب در بخشهای شرقی و جنوبی است که به علت بهرهمندی از آب زیرزمینی بالا و متأثر از آبشور دریاچه، تبخیر شدید، خاصیت مویینگی و فعالیت بادها و آبراهههای نمکی که با خود نمک قابلملاحظهای را حمل میکنند از درجه شوری فوقالعادهای برخوردار هستند. در این نواحی شوری تا بدان جا است که در ایام خشک سال لایهای از نمک سطح خاک را میپوشاند و امکان رویش هرگونه گیاهی را (حتی گیاهان شورپسند) غیرممکن میسازد و در برخی از نقاط تا شعاع کیلومترها دورتر از دریاچه، زمین فاقد پوششهای گیاهی است.
گروه دوم خاکهایی را شامل میشود که اغلب در ارتفاعات مشرف و مجاور تالاب و یا در بخش شمال و شمال غربی آن قرار دارند. خاک در ارتفاعات مجاور و از جمله کوه سیاه به علت پایین بودن سفره آب زیرزمینی کمتر تحتتأثیر شوری دریاچه قرار میگیرد اگرچه بادهایی که از طرف دریاچه به این نقاط میوزند آن را از شوری دریاچه بینصیب نمیگذارند. شوری در این ارتفاعات بسیار جزئی است بهنحویکه پوشش گیاهی متنوعی از گیاهان یکساله که بردباری بسیار کمی نسبت به شوری دارند عمده رویشهای آن را در سالهای پرباران تشکیل میدهند. همچنین در این گروه خاک در نواحی شمال و شمال غربی تالاب به علت الحاق با آب زایندهرود که هرازچندگاهی آن را از تازه و شیرین بهرهمند میسازد از شوری کمی برخوردار میباشد و این موجب شده پوشش گیاهی انبوه و متراکمی از گیاهان شورپسند از جمله گز، گنگ و … در این بخش از تالاب به وجود آید.
بدیهی است شوری خاک بر اساس میزان آب ورودی رودخانه در طول سال متغیر بوده و در مقایسه با ارتفاعات در مجموع مقدار شوری آن بیشتر است اما این شوری به آن حد نیست که از رویش گیاهان جلوگیری کند.
عمدهترین نقش تالاب در تثبیت تپههای شنی منطقه را میتوان بهصورت ذیل خلاصه کرد:
۱) پوشش گیاهی انبوهی که در بخشهایی از تالاب و بهویژه بخش شمالی آن وجود دارد و رویش گیاهانی همچون گز و نی که ارتفاع پوشش قابلملاحظهای دارند در کاهش سرعت بادها و جلوگیری از حرکت شنهایی که توسط باد حمل میشوند نقش مهمی دارد.
۲) به علت بالا بودن سفره آب زیرزمینی مناطق حاشیهای تالاب و خاصیت مویینگی خاک، درصد رطوبت تپههای شنی افزایش مییابد که این امر خود موجب تثبیت شنهای روان میشود.
۳) دسترسی به سفرههای آب زیرزمینی در بخشهایی از تپههای شنی مجاور تالاب موجب رویش بسیاری از گیاهان بهویژه گیاهان شورپسند و ماسه پسند میشود که این امر سهم بسزایی در تثبیت تپههای شنی ایفا میکند. همچنین میتوان با کاشت مصنوعی گیاهان سازگار که قدرت رویش در چنین مناطقی دارند به این امر کمک کرد. بر همین اساس در بخشی از گزارش مقدماتی لزوم جنگلکاری باتلاق گاوخونی (دکتر پرویز نیلوفری ۱۳۶۴) آمده است: در حوالی باتلاق گاوخونی تپههای شنی فراوان به چشم میخورد که میبایست بهوسیله گونههای مختلف جنگلکاری شود تا شهر اصفهان از اثرات آن و از گردوغبارهای حساسیتزای آن مصون بماند.
۴) بادهای حامل شن و ماسه ضمن حرکت از میان دریاچه تحتتأثیر رطوبت آن قرار گرفته و ماسه خود را رسوب میدهند.
۵) رودخانه زایندهرود و تالاب گاوخونی در ایام پرآبی، بخشهایی از تپههای شنی مجاور خود را با رسوبات حامل پوشانده و به تثبیت آن کمک میکنند.
۶ک خاصیت مویینگی خاک، آبشور تالاب را از نواحی پایین به قسمتهای فوقانی خاک هدایت میکند که در مرحله بعد با تبخیر شدید آن لایهای از نمک بهصورت یک حالت سیمان مانند از حرکت ماسهها جلوگیری میکند.
در ذیل به مهمترین ویژگیها و ارزشهای زیستمحیطی آن میپردازیم:
تصفیه آب و کاهش آلودگی آن:
تالاب گاوخونی در انتهای مسیر رودخانه زایندهرود واقع شده است. این رودخانه در طول مسیر خود با انواع فاضلابهای کشاورزی، صنعتی و شهری آلوده شده و یان آلودگیها در نهایت وارد تالاب میشوند. بسیاری از سموم ناشی از این آلودگیها میتواند با واردشدن در مسیرهای طولانی و پیچیده شیمیایی در یکزمان نسبتاً طولانی تجزیه و از درجه سمیت آن کاسته شود. بهاینترتیب تالاب بهعنوان یک تصفیهکننده طبیعی، از آلودگیهای بعدی سفرههای آب زیرزمینی جلوگیری میکند.
تثبیت تپههای شنی و جلوگیری از گسترش کویر:
از نقشهای مهم و حیاتی تالاب جلوگیری از حرکت شنهای روانی است که در پهنه وسیعی از ناحیه غربی تالاب گسترش دارند. تپههای شنی مذکور تحتتأثیر رطوبت تالاب، پوشش گیاهی و خاصیت مویینگی خاک به مقدار زیادی تثبیت شده و در نتیجه شهرها، مزارع و روستاهای مجاور آن از خطر پوشیده شدن توسط شنهای روان در امان هستند. بدیهی است در صورت نابودی بومسازگان تالاب روند گسترش کویر و حرکت شنهای روان بهطرف مناطق شرقی اصفهان به یک بحران زیستمحیطی تبدیل شده و مهاجرت روستائیان را به دنبال خواهد داشت.
زیستگاه پرندگان آبزی و مهاجر:
هرسال با شروع فصل زمستان و سرد شدن هوا مهاجرت عظیم پرندگان از نواحی قطبی و سردسیر بهطرف نقاط گرمسیر و جنوبی ایران آغاز میشود. تعداد زیادی از این پرندگان بلندپرواز در مسیر مهاجرت خود زمانی را در تالاب فرود میآیند تا استراحت کرده و یا آن را جهت گذران فصل زمستان انتخاب کنند. در سرشماری سال ۱۳۶۲ بیش از چهل هزار پرنده مهاجر، تالاب گاوخونی را برای زمستانگذرانی خود انتخاب کردند و این تعداد در سالهای مختلف بر اساس مقدار و کیفیت آب تالاب تفاوت میکند. شایسته است مهماننوازان مهربان و شایستهای برای آنها باشیم.
پناهگاه حیاتوحش:
اگرچه بر اساس نوشتههای قدیمی از زمانهای گذشته تالاب گاوخونی محل زندگی انواع جانوران از جمله آهو، گورخر، گراز، خوک، ماهی و … بوده است ولیکن بر اساس تغییر شرایط حاکم بر تالاب از جمله کاهش سطح آب و شور شدن آن و همچنین شکار بیرویه آنها امروزه پیشبینی میشود تنها تعداد اندکی از انواع جانوران مختلف در ارتفاعات مجاور تالاب باقیماندهاند و چنانچه با تدابیر مسئولانه و به جا جهت تأمین آب و حفظ جان آنها اقدامات لازم صورت نگیرد این تعداد اندک نیز از بین خواهند رفت.
پوشش گیاهی:
بخش هاس از تالاب بهویژه در قسمت شمالی – محل ورود رودخانه زایندهرود – پوشش گیاهی انبوه و متراکمی دارد که درختچههای گز با ارتفاع پوشش قال ملاحظه قسمت اعظم رویشهای آن را تشکیل داده و سیمای جنگلی زیبایی را به وجود آورده است. در بررسی انجام شده توسط نگارنده در طی سالهای ۷۵-۱۳۷۴، ۶۳ گونه گیاهی در قالب ۱۴ جامعه گیاهی در قسمت شمالی تالاب شناسایی و معرفی شد. تأثیر این پوشش در جلوگیری از گسترش کویر حفظ حیاتوحش، ایجاد زیستگاه مناسب برای پرندگان آبزی و مهاجر، کاهش شوری آب، تأمین علوفه دام و … بسیار حیاطی است.
تفرج و تفریح:
تالاب گاوخونی یکی از بکرترین بوم سازگانهای استان اصفهان است که دارای جلوههای زیبا و بینظیر میباشد. تماشای چشماندازهای زیبای تالاب، صید و شکار مجاز پرندگان، بازدید از سیمای جنگلی بخش شمالی تالاب، استراحت در حاشیه شمالی دریاچه بهویژه در فصول پرآبی و لذت بردن از پرواز دستهجمعی پرندگان بلندپرواز، صعود به قله کوه سیاه و تماشای گسترده دریاچه از بالای کوه از جمله توانهای تفریحی و تفرجگاهی آن محسوب میشود.
ارزشهای اقتصادی:
علاوه بر صید و شکار و پرورش برخی از آبزیان و ماهیها در فصولی از سال، سنگهای آذین منطقه و محصولات دگرسانی آنها، همچنین املاح تبخیری گاوخونی توان اقتصادی درخور توجهی را به وجود آورده است. بهعنوانمثال از آندزی بازالتهای کوه سیاه برای مصارف ساختمانی و از املاح تبخیری گاوخونی جهت استخراج نمک، پتاس و … میتوان بهرهبرداری کرد مشروط بر اینکه بهرهبرداریها سازمانیافته و بهدوراز تخریب و دگرگونی غیرمعقول در سیمای طبیعی تالاب باشد.
پژوهش و تحقیق:
تالاب گاوخونی بهعنوان یک منطقه طبیعی دستنخورده مجموعهای از جوامع گیاهی، جانوران ویژه آبزیان و پرندگان آبزی و مهاجر و همچنین عوامل غیرزنده مؤثر بر بومسازگان تالاب است که توان بالقوهای را برای بازدید اساتید، دانشجویان، محققین و انجام امور پژوهشی و تحقیقاتی فراهم میکند.
تأمین سفرههای آب زیرزمینی:
در برخی از نوشتهها و بهصورت اغراقآمیز به ارتباط آبی گاوخونی با بخشهایی از کرمان اشاره شده است ولیکن آنچه مسلم است با وجود گسلهای موجود در منطقه و مسدود بودن تالاب بخشی از آب آن پس از تصفیه در لایههای مختلف زمین به آبهای زیرزمینی پیوسته و در غنی شدن سفرههای آب زیرزمینی مؤثر میباشد.
عوامل تهدیدکننده حیات گاوخونی
با همه پیشرفتهایی که در راه شناخت ارزشهای نهفته تالابها و رموز زیستی آنها حاصل شده و با وجود تفاوت نگرش بشر در قبال تالابها بهعنوان مناطق بد و غیرمفید به بوم سازگانهای مؤثر و ارزشمند، متأسفانه هنوز روند تخریب و دستدرازی انسان به آنها ادامه دارد اگرچه از آهنگ سریع نابودی آنها به مقدار قابلتوجهی کاسته شده ولیکن سنگینی بار تخریبهای گذشته و تداوم آهسته آن خسارت جبرانناپذیری را به محیطزیست ما وارد کرده است. تالاب گاوخونی نیز همانند دیگر تالابهای کشور از این لحاظ دارای یک وضعیت بحرانی است و چنانچه با توجه بیشتر و بهموقع مسئولین امر از روند نابودی آن جلوگیری نشود در آیندهای نزدیک شاهد مرگ این بومسازگان بینظیر خواهیم بود. عوامل تخریب و تهدید تالاب گاوخونی چه درگذشته و چه در حال هر یک با درجات مختلف بر این تالاب تأثیرگذار بودهاند که مهمترین آنها عبارتاند از:
۱) کاهش آب ورودی به تالاب: بهرهبرداری از زایندهرود بهعنوان تنها منبع دایمی تأمینکننده آب تالاب هر روز افزایش مییابد و با توسعه صنعت، کشاورزی، شهرنشینی و… نیاز به استفاده از آن تشدید میشود. ازاینرو تنها مقدار اندکی آب، آن هم در برخی از فصول سال به تالاب میرسد و این سهم ناچیز هم با بهرهبرداریهای غیرمجاز و سودجویانه در بیشتر طول سال به صفر نزدیک میشود. علاوه بر موارد مذکور تکمیل سد زایندهرود در سال ۱۳۴۸ موجب شد که آب رودخانه کنترل و از آن به بعد گاوخونی در حسرت سیلابهای عظیمی که هر از چند گاهی روانه تالاب میشد و گستره تشنهاش را سیراب میکند تا ابد باقی بماند.
۲) چرای بیرویه: استفاده بیش از اندازه از مراتع گاوخونی برای چرای دام بهویژه در زمانهای گذشته، رویشهای گیاهی منطقه را بهشدت تحتتأثیر قرار داده و تا مرحله نابودی کامل پیش برده است. توسعه دامداران بههیچوجه با امکانات و توان مراتع منطقه سازگار نبوده و تنها در شهر ورزنه و روستای اشکهران بیش از ۵۰۰۰۰ واحد دامی وجود دارد که این تعداد چهار برابر ظرفیت مراتع گاوخونی است.
مراتع گاوخونی تا قبل از سال ۱۳۴۱ در مالکیت اربابها و خوانین منطقه بوده است. پس از آن در طی برنامه اصلاحات و تقسیم اراضی دولت، این مناطق ملی اعلام وهرج و مرج و بهرهبرداری بیرویه و خودسرانه دامداران از آن آغاز شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی هیئت واگذاری زمین، بخشهایی از آن را برای انجام امور کشاورزی بین زارعین تقسیم کرد و کشاورزان نیز با ازبینبردن پوششهای طبیعی آن، آنها را به زمینهای زراعی تبدیل کردند اما زمینهای مذکور به علت شوری خاک و عدم زهکش مناسب و کمبود آب کشاورزی پس از گذشت چند سال قابلکشت نبوده و رها شدند. خوشبختانه در سالهای اخیر با فعالشدن شرکت مرتعداران و دامداران گاوخونی، بهرهبرداری و احیای سازمانیافته مراتع گاوخونی به مرحله اجرا درآمد و مورد استقبال دامداران قرار گرفت، ولی ایکاش این اقدام به جا و مؤثر زودتر آغاز میشد تا بحران نابودی مراتع منطقه تا به این حد پیش نمیرفت.
۳) آلودگی آب: استقرار شهرها، روستاها، واحدهای کشاورزی و صنعتی بزرگ در کنار رودخانه زایندهرود از ابتدا تا انتها موجب شده که پساب ناشی از حضور یا فعالیت آنها بیشتر بدون انجام تصفیه کامل وارد رودخانه شده و در نهایت موجب آلودگی محیطزیست تالاب شود. تخلیه فاضلابهای کشاورزی، صنعتی و شهری در رودخانه زایندهرود بهخصوص در مواقعی از سال که میزان آب جاری رودخانه در حداقل ممکن است موجب آلودگی شدید آن شده و مصرف آن را حتی برای استفادههای کشاورزی غیرممکن میسازد.
شدت این آلودگیها به حدی است که هر از چند سال شاهد مرگ و میز هزاران ماهی و پرنده در طول رودخانه زایندهرود و بهویژه تالاب گاوخونی هستیم که بر اثر مسمومیت ناشی از منابع آب و غذایی موجود، از بین رفتهاند. همچنین در طی سال های اخیر شبکه های زهکشی گسترده ای بهویژه در قسمت های انتهای زایندهرود به رودخانه منتهی شده که بر شدت آلودگی و شوری آب تالاب افزوده اند.
۴) شرایط اقلیمی: کاهش نزولات جوی و خشکی گرایی منطقه که از زمانهای گذشته شروع شده هر روز دامنه وسیعتری به خود میگیرد. با کاهش آب ورودی تالاب از طریق زایندهرود، رودخانههای فصلی و آبراهههایی که از ارتفاعات مجاور تالاب سرچشمه میگیرند ازیکطرف و تبخیر شدید آب از طرف دیگر علاوه بر افزایش شوری آب از حجم و گستره گاوخونی به مقدار چشمگیری کاسته است.
۵) آتشسوزی: بر اساس مطالعات انجام شده از آتشسوزیهای سازمانیافته در اصلاح ترکیب پوششی و عناصر رویشی برخی از بوم سازگانها استفاده کرد. اما آتشسوزیهای وسیع و ناگهانی که بهوسیله برخی از دامداران، ساکنین مناطق مجاور و رهگذرانی که از تالاب بازدید میکنند ایجاد میشود هر بار بخش وسیعی از جوامع گیاهی را نابود کرده، از بین میبرد. خسارات ناشی از این آتشسوزیها بهخاطر آن که اغلب با اقدامات مسئولین امر همراه نبوده و در نهایت خودبهخود خاموش میشود گسترده است.
۶) صید و شکارهای بیرویه و غیرمجاز: تالاب گاوخونی و مناطق مجاور آن به علت وجود برخی از جانوران وحشی، آبزیان و تعداد زیادی از پزندگان بومی و مهاجر از اهمیت بالایی برخوردار است ولی از لحاظ شکار جزء مناطق آزاد محسوب میشود. شکار در چنین مناطقی تابع قوانین خاص و در ایام مشخصی از سال صورت میگیرد اما به علت عدم نظارت کافی، شکارچیان قوانین را رعایت نکرده و برخی از آنان بدون کسب مجوز لارم تعداد کثیری از آنها را بهصورت غیرقانونی صید میکنند.
۷) حرکت شنهای روان: حاشیه غربی تالاب گاوخونی را پهنههای وسیعی از تپههای شنی فراگرفته است. بادهایی که از این نواحی بهطرف دریاچه میوزند ماسه قابلتوجهی را با خود حمل کرده و در اثر افزایش رطوبت، هنگام حرکت در طول دریاچه ماسهها را رسوب داده و موجب پرشدن آن در درازمدت میشوند.
۸) تأمین سوخت ساکنین مجاور تالاب: در زمانهای گذشته اهالی مناطق مجاور تالاب برای تأمین بخشی از سوخت زمستانی خود اقدام به قطع درختچهها و پوششهای گیاهی آن میکردند. اگرچه امروزه آثاری از تجربههای گذشته اهالی هنوز به چشم میخورد ولیکن خوشبختانه با جایگزینی سوختهای فسیلی این مسئله منسوخ شده و سیمای جنگلی (گزستان) ناحیه شمالی تالاب ترمیم شده است.
درپایان
بایـد گفـت، وضعیـت کنونـی تـالاب گاوخونـی، نقطه سـیاهی در عملکـرد مـا انسانها در مواجهـه بـا طبیعـت اسـت. ارزشهای بیبدیل تالابها و به طـور ویـژه ایـن تـالاب میطلبد کـه همـه دوسـتداران طبیعـت و دستاندرکاران منابـع طبیعـی و محیطزیست، در سـطح ملـی بـه ایـن معضـل توجه کـرده و با حساسـیتی ویـژه برای حـل آن تلاش کننـد. تالاب گاوخونـی اهمیتی کمتـر از دریاچه ارومیـه ندارد، پس به جاسـت کـه با شـناخت دقیـق علـل و عوامـل ایجادکننـده بحران و سـپس برنامهریزی و اجـرای دقیـق برنامهها، حیـات دوبارهای بـه نگیـن کویـر برگردانیـم. چشـم سـیاه گاوخونـی به مـا مینگرد. ناامیـدش نکنیم.
منابع:
۱- کتاب تالاب بینالمللی گاوخونی اصفهان، حبیبالله نجاری، انتشارات سازمان حفاظت محیطزیست، تاریخ نشر ۱۳۸۲
۲- مقاله گاوخونی، تالاب خاموشی دیگر در مرکز ایران، مسعود برهانی، زهرا جابرالانصارو محمدتقی فیضی، تاریخ انتشار ۱۳۹۶
۳- مجموعه کتاب هاب علمی تالابها و اهمیت حفاظت آنها، گروه مؤلفین: دکتر ناصر مهردادی، مهندس محمود علی رکنی، بهمن صادق نژاد، رضاپور زارع گل نشینی، انتشارات سازمان حفاظت محیطزیست، تاریخ انتشار ۱۳۸۴